حامدرحيمي پنجكي3
تاريخچه وينگ چون كونگف مبدع و اولين استاد سبك وينگ چون كونگ فو (WT) Ng Mui راهبهاي بودايي و كونگ فوكار؛ تنها زن و پيرترين عضو گروهي معروف به "پنچ استاد بزرگ"، در يكي از معابد شائولين، زندگي ميكرد. برخورد و ابراز نارضايتي او با دولت منچوري به شدت برادران و شاگردان سركش او نبود ولي او هم كاملا خود را از مبارزه عليه بيانصافيها عقب نميكشيد؛ تا آنكه حاكمان سلسله منچوري با لشكري فراوان به معابد شائولين حمله برده و تمامي راهبان را قتل عام نموده و معابد را به آتش كشيدند، در اين حمله فقط چند تن از اساتيد هنرهاي رزمي جان سالم به در بردند. بعد از تخريب معبد Ng Mui به صورت مخفيانه از آنجا گريخته و در كشور پهناور چين متواري شد. بالاخره او در معبد (درناي سفيد) واقع در كوههاي Tai leung كه همينطور به اسم كوههاي Chai Ha نيزخوانده ميشود، مستقر شد. كوهستاني كه سكنه كمي داشت، اين كوه بين شهرستانهاي سچوان و يوان واقع شده بود. در آنجا او بدون مزاحم شروع به تمرين هنرهاي رزمي و zen كرد. Ng Mui مانند برادران كونگ فو كار (برادر يا Si-Hing، لقبي در سيستم كونگ فو به معناي برادر بزرگ است) خود كه حالا از آنها جدا شده بود، قادر نبود خاطره به آتش زدن معبدشان و خيانت راهبان حيلهگر را فراموش كند. در هر صورت، او نگراني ديگري نيز داشت و آن هم اينكه به چه صورتي جانش را در مقابل راهبان مزدور و لشكريان منچو حفظ كند. خيلي مشكل خواهد بود كه خيانتكاراني كه سالها آموزش ديدهاند واستاد بيشتر تكنيكهاي شائولين شدهاند را مغلوب كرد. او هنوز در قابليت از آنها ارشدتر بود ولي در تئوري، ديگر از آنها پيشرفتهتر نبود و ترس روزي را داشت كه به علت كهولت سن ديگر قادر به مقاومت و دفاع در مقابل خيانتكارهاي جوان و قدرتمند نباشد. فقط يك راه براي او وجود داشت، بايد سبكي را پايهگذاري كند كه بتواند با آن بر تكنيكهاي فعلي شائولين غلبه كند. ولي اين چه سيستمي ميتوانست باشد؟ و او چطور ميتوانست سيستم بهتري را طرح ريزي كند؟  Ng Mui، اين سيستم جديد را از روباه و درناي سفيد كه در حال مبارزه آنها را مشاهده كرده بود، الهام گرفت. در حقيقت Ng Mui فقط مفهوم را از اين حيوانات گرفت و بسيار تلاش كرد كه تكنيكها را با بدن انسان تطبيق دهد. به عقيدهي Ng Mui كونگفوي شائولين با حركات كم ارتفاع، زيادي خسته كننده و غير قابل تحمل بود. روش جديدي كه او توسعه داده بود به طور قابل ملاحضهاي فرق داشت. براي اينكه آنها حركات بسيار ساده و قابل تطبيقي بودند. ده فرم رايج شائولين كونگفو فقط كمي با يكديگر فرق داشتند و از همه مهمتر تمرينها خيلي متداول و معمولي بودند. سيستم جديد Ng Mui شامل فقط 3 فرم دست و يك فرم آدمك چوبي بود. همينطور در شائولين تعداد زيادي حركت وجود داشت و با اينكه به نظر چشمگير ميآمدند و نامهاي جذابي داشتند (مانند: اژدها و رقص ققنوس، چوب استاد تائو، شيري كه از ارتفاع پايين ميآيد) ولي در واقعيت خاصيت عملي و كاربردي نداشتند. در حاليكه سيستم جديد Ng Mui براي اجرا و نمايش به درد نميخورد به دليل اينكه اين سيستم حتي يك حركت هم براي به نظر جالب آمدن و لذت بردن نداشت. تمام حركاتي كه Ng Mui توسعه داد مستقيماً با تمرين رزمي ارتباط داشتند، در نتيجه اين حركات ابداً نامهاي دكوري و نمايشي نداشتند. نامهاي اين فنون، شرح وظيفه و دليل كاربرد اين حركات را در بر داشت. براي مثال در سيستم Ng Mui حركتي به نام "كف دست به بالا با حركت بازو" (تان سائو) وجود داشت كه دقيقاً و به طور ساده تشريح ميكرد كه دست و بازو بايد به چه طريقي نگه داشته شود. يك تفاوت ديگر بين شائولين وسيستم جديد Ng Mui، تاكيد زياد به مفهوم قدرت كه مشخصاً درسيستم شائولين پرورش داده شده بود، ميباشد. يك هنرجوي شائولين قبل از اينكه به او اجازه داده شود كه اولين حركت را ياد بگيرد، براي مدت 2 تا 3 سال بايد منحصراً طريق ايستادن كه نشانه اين سيستم است را تمرين ميكرد. هدف سيستم Ng Mui مغلوب كردن حريف قوي-تر بود از طريق تكنيك صحيح تا قدرت زياد. بدون شك در سيستم او، جايي براي آموزشهاي قدرتي هم بود، براي او اساساً سوأل اين بود كه چطور ميتواند حريف را بدون قدرت بدني و تنها با نيروي عكس-العمل (در واقع نيروي خود حريف) از پا بياندازد. براي اين منظور او، طرز و شيوه ايستادن معمول و گارد گرفتن شائولين را تغيير داد (در شائولين اتكاي بدن به سمت جلو بود) Ng Mui اتكاي بدن را به پاي عقب منتقل كرد و به جاي استفاده از قدمهاي بلند و پرشي شائولين، قدمهاي كوتاه و سريع را برگزيد. اين طرز ايستادن به هنرجو اين امكان را ميداد تا به سرعت به زانوي حريف لگد بزند بدون اينكه از جاي خود حركت كند. دومين استاد سبك دختري زيبا به نام Yim Wing Tzun در شهرستان kwantun به دنيا آمد و از زمان فوت مادرش، با پدرش Yim Lee كه دانشجوي معبد شائولين بود، تنها زندگي ميكرد. در بچگي عقد او را با جواني به نام Leung bok chun كه تاجر نمك بود و اهل شهرستان Fukien بسته بودند. Yim Lee كه به چندين تكنيك رزمي سبك شائولين مسلط بود در موقع لزوم از اين تكنيكهاي رزمي استفاده ميكرد. به همين دليل مورد تعقيب قانون قرار گرفت. براي اينكه دستگير نشود به همراه دخترش فرار كرده و در مرز شهرستانهاي سچوان و يوان در دامنه كوه Tai Leung مستقر شد و روزي خود را با فروختن غذاهاي لوبيايي به عنوان دستفروش ميگذراند. به مرور وينگ چون بزرگ شده و دختري زيبا و پرانرژي شد. ولي زيبايي بيش از حد او، مساله ساز شد. در دهكده آنها قلدري معروف به نام Wong بود كه هميشه دنبال دردسر ميگشت، اهالي دهكده در مقابل زورگويي او كاري نميتوانستند بكنند، چون او استاد كونگفو و عضو يك گروه تبهكاري بود. علاوه بر اين مقامات قانوني و پليس دسترسي و نفوذي به اين دهكده مرزي نداشتند.  Wong به خاطر زيبايي كه وينگ چون داشت او را از طريق فرستادهاي خواستگاري كرد ولي زمان محدودي را براي جواب او گذاشت كه اگر آن زمان تمام شود و وينگ چون تقاضايش را قبول نكند، او را اذيت خواهد نمود. وينگ چون، چون بسيار از نظر بدني ضعيف بود و نميتوانست در مقابل او مقاومت كند و پدرش نيز در عين حال خيلي پير شده بود. از آن روز به بعد پدر و دختر خيلي نگران آينده خود و سرنوشتشان شدند. در همين زمان NG Mui در معبد درناي سفيد واقع در كوه Taileung زندگي ميكرد و براي رفع مايحتاج خود، چندين بار در ماه به اين دهكده كوچك ميآمد. يك روز كه استاد به شهر آمده بود و از Yim Lee (پدر وينگ چون) در حال خريد بود، از طرز نگاههاي وينگ چون و پدرش تشخيص داد كه آنها در مورد مطلبي نگران هستند. وقتي كه از آنها سوأل كرد همه چيز را به او گفتند. NG Mui كه خود سابقه طولاني در مبارزه با ظلم و بيعدالتي داشت، تصميم گرفت به وينگ چون كمك كند. او نميخواست خود مستقيماً وارد مبارزه شود زيرا از آن بيم داشت كه هويت اصلياش فاش شود و ديگر آنكه درگير شدن و شكست دادن يك ولگرد خياباني براي استادي مثل او، نه افتخار بود نه عادلانه. لذا او تصميم گرفت مسأله را به صورت ديگري حل كند، آن هم اينكه با آموزش دادن هنر رزمي جديد خويش به وينگ چون، او را براي دفاع از خود آماده كند. هنرهاي رزمي خيلي براي وينگ چون غريبه نبود به دليل اينكه پدرش قبلاً رزميكار بود. وينگ چون خودش هرگز در موقعيتي نبود كه احتياج به ياد گرفتن سيستم دفاع شخصي داشته باشد. ولي حالا تحت آموزش استاد NG Mui هدفي در نظر داشت. بنابراين به صورت خصوصي وينگ چون ظرف فقط يك سال استاد تمام متدهايي شد كه استادش به او آموزش داده بود. NG Mui بعد از ختم دورهي آموزش، در معبد درناي سفيد، او را به پدرش تحويل داد. وينگ چون به تازگي از كوه Taileung برگشته بود كه آن قلدر دهكده دوباره زورگويي خود را شروع كرد. اين بار وينگچون از او فرار نكرد و او را به مبارزه طلبيد. آن قلدر بسيار خوشحال شد، چون مطمئن بود كه او فاتح مبارزه خواهد بود و مشتاقانه منتظر بود كه بالاخره اين دختر زيبا را صاحب شود. ولي او خود را فريب ميداد چون، وينگ چون او را به نحوي روي زمين پرتاب كرد كه او عاجزانه روي زمين خوابيده و به او التماس ميكرد و ديگر ميلي نداشت كه وينگ چون را اذيت كند. بعد از اينكه وينگ چون آن خلافكار را مغلوب كرد به آموزش سيستم رزمي خود، نزد استادش، ادامه داد. بعدها اسم اين سبك به نام كونگ فوي وينگ چون شهرت يافت. اساتيد بزرگ از زمان وينگ چون تا اوايل قرن بيستم (شش نسل) Leung Bok Chao(همسر خانم وينگ چون). Leung Lan Kwai. Leung Yee Tei & Wong Wa Bo. Leung Jan. Leung Bik & Chan Wah Shun & Leung Chun & Others. NG Chun So & Others 14 Students. سبك وينگ چون استاد فقيد Yip Man بزرگترين استاد كونگفوي زمان خودش در جهان بود. با داشتن خلقي غير عادي و احساس احترامي كه براي خودش قائل بود، توجهي به شهرت و ثروت نداشت و همين طور خصلت بيادبي و تحقير كننده بعضي از كونگفوكاران را نيز نداشت. با ملاقات با او مجبور به هيچ تظاهري نميشديد. او با افرادي كه ملاقات ميكرد به آنان احساس آرامش ميداد. صميميت و گرمي و ميهمان نوازي او به صورتهاي مختلف مشخص بود. او مردي متشخص، با اصالت و آرام بود. او در خانوادهاي اصيل و محترم و ثروتمند متولد شده بود، خانواده او صاحب مزارع بزرگ و خانههاي متعددي بودند. او به عنوان يك اشراف زاده زندگي مرفهي داشت تا آنجا كه حتي اجازه نميدادند براي برداشتن آب از روي زمين، خم شود. در سن 13 سالگي در كمال تعجب همگان، به ورزشهاي رزمي علاقمند شد و داستان علاقمند شدنش به هنر رزمي وينگ چون از اين قرار است: استاد Chan wah Shun كه ذكرش در بالا گفته شد، شاگرد محبوب استاد بزرگ Leung Jan بود. او براي تعليم و تربيت شاگردانش نياز به جايي داشت، پدر "ييپ من" معبد خاندان Yip را براي تدريس به او اجاره داد. استاد حقالتدريس زيادي (3 سكه نقره) در ماه از شاگردانش ميگرفت و اين باعث شده بود كه درس او كم رونق باشد. ييپ مَن به خاطر جذابيت تكنيكهايي كه نزد استاد ديده بود، به شدت به اين سبك علاقمند شد، بنابراين يك روز با آوردن 3 سكه نقره براي استاد Wah او را شگفت زده كرد. با وجود علاقه كم استاد به تدريس به ييپ من، به خاطر اعيان زادگي و نحيف و لاغر بودن او؛ سرانجام در مقابل اصرارهاي ييپ مَن جوان، قانع شد. استاد در طول حيات خود 16 شاگرد بيشتر نداشت كه يكي از آنها پسرش Chun Yu min بود. ييپ من جوانترين عضو و شاگرد مدرسه او بود. استاد پس از 3 سال آموزش به ييپ من در گذشت و ييپ مَن 16 ساله را ترك گفت. ييپ من جوان نيز براي تحصيل در كالج به هنگ كنگ سفر نمود. ييپ من در كالج همراه با دوستان چيني خود گروهي براي مبارزه و دعوا با اروپاييها تشكيل داده بود و آنان را به خاطر مهارتش در وينگ چون به راحتي شكست ميداد. او خود در خاطراتش اشاره ميكند كه از اين موضوع بسيار متكبر شده بود. تا اينكه روزي يكي از همكلاسيهايش براي او از دوست پدرش كه در شركت با پدرش همكار بود، تعريف نمود و گفت كه او در هنرهاي رزمي بسيار پيشرفته است و از او پرسيد كه آيا جرات مبارزه با او را دارد يا نه؟ ييپ من جوان كه بسيار مغرور شده بود و از هيچ كس نميترسيد روزي را معين نمود تا با همشاگردي خود به ملاقات آن مرد برود. آن مرد حدوداً 50 ساله بود و در شركت تجاري ابريشم كار ميكرد. سرانجام روز قرار، بعد از ملاقات با آن مرد، قصد ملاقاتش با او را بيان كرد. مرد با لبخندي پذيرفت و از جوان پرسيد كه از استادت چيزي ياد گرفتهاي يا نه؟ آيا فرم چام كيو را كار كردهاي؟ ييپ من جوان كه از اين سوالات خشمگين شده بود لباسهايش را براي مبارزه از تن درآورد و پيرمرد تاكيد كرد كه او را نخواهد زد و فقط از خود در مقابل حملات او دفاع خواهد نمود. اين مبارزه انجام پذيرفت و ييپ من بارها توسط پيرمرد به زمين كوبيده شد. اين اولين باري بود كه ييپ من از كسي شكست ميخورد. او بعدها فهميد كه آن پيرمرد شاگرد استاد استادش (در واقع همشاگردي استاد سابقش) بوده است. به اين صورت بود كه ييپ من شاگرد پيرمرد (Leung Bic فرزند استاد Leung Jan) شد و سالها نزد او به آموختن وينگ چون پرداخت. او در سن 24 سالگي استادش را به قصد شهر خود ترك گفت. در آن زمان او خود ديگر در اين سبك استاد شده بود. او در شهر خود Futshan در سال 1949 ميلادي به شغل مربيگري روي آورد و مربي كانون كارگران شهر شد. پس از آن سالها به نيروهاي پليس درس داد. او قبل از بازنشستگي براي ترويج بيشتر سبك خود "كانون وينگ چون هنگ كنگ" را تأسيس كرد. او در اين سالها شاگردان زيادي را تربيت كرد كه يكي از معروفترين آنها بروس لي نام داشت
برچسب: ،